گردش دخترکوچولو
تعطیلیهای باباشهاب یه روزش باباباجون کمال وعمه ها رفتیم هماشهر خیلی خوب بود کلی با بهزادو محمدمهدی بازی کردم بعدشم مامان ساره به عمه سمیه گفت موهای من راکوتاه کنه موهایم راکوتاه کردم چقدرنازشدم عصرزودترراه افتادیم رفتیم کران خونه باباجون سیدداوود باباشهاب من رابردلب جوی آب تاآب بازی کنم اومدم قدمگاه زیارت کنم کاشکی یکی میامدخونه باباجون سیدداوودمن باهاش بازی میکردم مامان ساره پایین نمیام من راحتم ...
نویسنده :
عمه ومامانی
13:00